تعارض اخباریکی از شاخه های فقه الحدیث، شناخت تعارض اخبار و اختلاف روایات است. بسیاری از آرای گوناگون، ریشه در اختلاف احادیث دارد. دانستن اسباب اختلاف و راه علاج آن، در وحدت آرا و نزدیک شدن به صواب و حقیقت، بسی مؤثر است و پیشینیان، تبحّر در آن را نشانه رسیدن به مرتبت اجتهاد و جواز نشستن بر مسند فتوا می دانستند. شاطبی گفته است: من لم یعرف مواضع الإختلاف لم یبلغ درجة الإجتهاد؛ [۱]
مختلف الحدیث بین الفقهاء والمحدّثین، ص۸۴ به نقل از: الموافقات، ج۴، ص۱۶۱
آنکه ریشه های اختلاف را نداند، به مرتبه اجتهاد نرسیده است. و نیز گفته اند: لا ینبغی لمن لایعرف الإختلاف أن یفتی؛ [۲]
همان، ص۸۵
سزاوار نیست آنکه اختلاف را نمی داند، فتوا دهد. ۱ - مهم ترین بحث تعارض اخباربرخی از فقیهان شیعی بر این باورند که: مهم ترین بحث تعارض ادلّه، مسئله اسباب اختلاف حدیث است؛ چرا که اگر فقیه بر این اسباب احاطه پیدا کند، خواهد توانست میان اخبار مختلف، جمع عرفی برقرار کند و نیازمند مراجعه به روایات علاجیه نخواهد بود. [۳]
الرافد فی علم الأصول، ج۱، ص۲۵
اختلاف اخبار همیشه از اسباب طعن نحله ها و فرقه های مذهبی بر یکدیگر بوده است. ابن قتیبه در برابر طعن متکلمان و طرح اختلاف اخبار و تضاد آن، «تأویل مختلف الحدیث» را می نگارد [۴]
تأویل مختلف الحدیث، ص۳
و بدان پاسخ می گوید. دیگران نیز با همین انگیزه، دست به تألیف زده اند.
از آنجا که این مسئله نتایج کلامی و فقهی بسیار دارد، از دوره های آغازین تاریخ اسلام، دغدغه ذهنی محدّثان و متکلمان و فقیهان بوده است و برای حل آن، گفتگوها، پرسش و پاسخ ها و نوشته های فراوان عرضه داشته اند. نگاهی به پیشینه این موضوع، میزان اهتمام عالمان مسلمان را بدان نشان می دهد. در کتب حدیث شیعه به عناوین ابوابی از این دست برمی خوریم: اختلاف الحدیث، [۵]
الکافی، ج۱، ص۶۲۶۹، ده حدیث.
وجوب الجمع بین الأحادیث المختلفة و کیفیة العمل بها، [۶]
وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۷۵۸۹، ۴۸ حدیث؛ مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۳۰۲۳۰۷، دوازده حدیث (چاپ آل البیت).
علل اختلاف الأخبار و کیفیة الجمع بینها، [۷]
بحارالأنوار، ج۲، ص۲۱۹۲۵۵، ۷۳حدیث.
و…. چنین عناوینی، نشان دهنده مطرح بودن جدّی مسئله تعارض اخبار در قرون نخستین تاریخ اسلام است.
۲ - تألیفات علمای شیعی در تعارض اخبارعالمان شیعی، از همان زمان، دست به تحریر نوشته هایی در این زمینه برده اند: ۱ یونس بن عبدالرحمان (ق۲)، [۸]
الفهرست، شیخ طوسی، ص۱۸۱، ش۷۸۹؛ الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۳۶۱
۲ محمد بن ابی عمیر(م۲۱۷ق)، [۹]
رجال النجاشی، ص۲۳۰؛ الذریعة، ج۱، ص۳۶۱
۳ احمد بن محمد بن خالد برقی (م۲۸۰ق)، [۱۰]
الفهرست، ص۲۰ و ۵۵
که هر یک کتبی با عنوان «کتاب اختلاف الحدیث» تألیف کرده اند.
۴ عبداللّه بن جعفر حمیری (ح۲۹۰ق)، [۱۱]
رجال النجاشی، ص۱۵۲
۵ محمد بن احمد بن داوود (م۳۶۸ق)، [۱۲]
همان، ص۲۷۲
که هر یک با عنوان «کتاب الحدیثین المختلفین» دست به نگارش زده اند.
۶ سید رضی(م۴۱۳ق) [۱۳]
همان، ص۲۸۵
کتاب «جواب المسائل فی اختلاف الأخبار» را تحریر کرده است.
۷ احمد بن عبدالواحد بن احمد البزاز (ق۵) نیز «کتاب الحدیثین المختلفین» تألیف کرده است. [۱۴]
همان، ص۶۴
۸ گسترده ترین تألیف محدّثان شیعی، «الاستبصار فی ما اختلف من الأخبار» نوشته شیخ طوسی (۳۸۵۴۶۰ق) است. ۹ وحید بهبهانی (م۱۳۰۵ق) کتاب «الجمع بین الأخبار المتعارضة » را تألیف کرده است. [۱۵]
مقدمه ای بر فقه شیعه، سیّد حسین مدرّسی طباطبایی، ص۲۶۱و ۳۰۲
با تاسف فراوان، بجز «استبصار»، نشانی از سایر نوشته ها در دست نیست. عالمان اهل سنّت نیز از اوائل قرن سوم، دست به نگارش در این موضوع زده اند: ۱ ابن ادریس شافعی (م۲۰۴ق) کتاب «اختلاف الحدیث» را تألیف کرد. ۲ ابن قتیبه دینوری (م۲۷۶ق) «تأویل مختلف الحدیث» را نوشت. ۳ ابن جریر طبری (م۳۱۰ق) «تهذیب الآثار» را به قلم آورد. ۴و۵ ابو جعفر الطحاوی (م۳۲۱ق) دو کتاب «شرح معانی الآثار» و «مشکل الآثار» را نگاشت. ۶ ابن بشرآمدی (م۳۷۰ق) «المؤتلف و المختلف» را نوشت. [۱۶]
این کتاب در قاهره، به سال۱۳۸۱قمری در ۳۰۶ صفحه به طبع رسیده است.
۷ ابن فورک (م۴۰۶ق) «مشکل الحدیث و بیانه» را نوشت. ۸ خطیب بغدادی (م۴۶۳ق) «غنیة الملتمس و ایضاح الملتبس»را تألیف نمود. ۹ ابن جوزی (م۵۹۷ق) «التحقیق فی اختلاف الحدیث» را سامان داد. [۱۷]
این کتاب به تحقیق محمد حامد الفقی در قاهره، در مطبعة السنة المحمدیة، به سال ۱۳۷۳ق، به طبع رسیده است.
۱۰ عبداللّه بن علی النجدی (م۱۳۵۳ق) کتاب «مشکلات الأحادیث و بیانها» را تحریر کرد. [۱۸]
این کتاب نیز در قاهره (مطبعة الرحمانیة، ۱۳۵۳ق) و بیروت (دارالقلم، ۱۴۰۵ق) به طبع رسیده است.
بجز اینها تحقیقات دیگری نیز در سالهای اخیر انجام یافته است. [۱۹]
دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعة، ج۱، ص۹۶۹۹
این همه، نشان از اهمیت مسئله دارد؛ چنانکه همین اهمیت سبب شده که از آغاز تدوین علم اصول، مسئله «تعارض ادلّه» یا «تعادل و تراجیح»، در این دانش، جایگاهی ویژه داشته باشد و در این زمینه، تألیف های بسیار انجام گیرد. در مسئله اختلاف اخبار و تعارض روایات، دو پرسش مهم و وابسته به یکدیگر، فراروی محدّثان و محققّان بوده است: یکی کشف و شناسایی علل پیدایش تعارض و اختلاف در حدیث، و دیگری چگونگی علاج و حل اختلاف. در مجموعه پژوهشهای انجام یافته، هر دو پرسش منظور نظر بوده، لیک اصولیان به بحث های نظری و انتزاعی توجه داشته و بر آن پایه راه علاج ارائه کرده اند و محدثان گرچه به بحثهای تطبیقی و عینی اهتمام داشته اند، اما آن را قاعده مند نساختند. به گمان می رسد که باید در پژوهش های جدید، این دو شیوه با یکدیگر تلفیق گردد؛ یعنی باید در دانش «اصول» و نیز «فقه الحدیث»، با نگاه قاعده سازی و استخراج قانون به سراغ نمونه ها و موارد عینی رفت. شاید بتوان به اطمینان گفت نخستین عالم اصولی که در ضمن مباحث انتزاعی تعادل و تراجیح از اسباب و زمینه های تعارض (با ذکر نمونه) سخن رانده، شهید سید محمد باقر صدر است. وی در مقدمه بحث تعارض ادلّه، برای تعارض اخبار، هشت سبب بدین شرح ذکر می کند: ۱ سوء فهم، ۲ نسخ، ۳ از میان رفتن قرائن، ۴ نقل به معنا، ۵ تشریع تدریجی، ۶ تقیّه، ۷ رعایت ظرفیت راوی، ۸ جعل و وضع. [۲۰]
تعارض الأدلة الشرعیة، ص۲۸۴۱
اما نامبرده نیز آنگاه که از طرح این مقدمه فارغ می شود، به سراغ همان بحث های انتزاعی رفته، ارتباطی میان زمینه ها و راه حل ها برقرار نمی سازد. گفتنی است در سالهای اخیر، در طرحی نو برای علم اصول که از سوی برخی فقیهان برجسته ارائه گشته، مسئله «اسباب اختلاف» در دل مباحث «تعادل و تراجیح» جای گرفته است و به نظر ایشان، مهمترین مسئله در تعارض ادلّه، همان اسباب اختلاف است. [۲۱]
الرافد فی علم الأصول، ج۱، ص۲۵
از این رو، هدف اصلی از نگارش این سطور، جلب نظر حدیث پژوهان و اندیشمندان حوزه معارف دینی به این نکته است که مهمترین خلل و نارسایی در مسئله اختلاف اخبار، عبارت است از: ۱ طرح انتزاعی مسئله تعارض اخبار در علم اصول، ۲ عدم استقرا و شناسایی اسباب اختلاف، ۳ مدوّن نبودن روایات مختلف در یک مجموعه بر اساس اسباب و علل، ۴ ضابطه مند نبودن راه حل و کیفیت علاج. بر این پایه، پیشنهاد پژوهشی نو و گسترده با منظور کردن نکات زیر، توصیه می شود: الف. شناسایی و استقرای اسباب و علل تعارض. شهید صدر، این اسباب و علل را در هشت عنوان دسته بندی کرده است. برخی معاصران نیز علل تعارض را در پنج، خلاصه کرده اند: تشریع تدریجی، اختلاف احوال مردم، اختلاف حوادث و شرایط زمانی و مکانی، تبعیض در بیان احکام، و برچیدن سنّت های جاهلی. [۲۲]
مختلف الحدیث بین الفقهاء و المحدّثین، ص۲۹ ۵۰
برخی از فقها، اسباب اختلاف را به داخلی و خارجی تقسیم کرده اند. بر این اساس، اسباب داخلی اختلاف، عبارت است از: «نسخ، احکام قانونی و ولایی، کتمان» و اسباب خارجی: «وضع، نقل به معنا، احادیث مدرج، تقطیع، تشابه خط و نگارش، تصحیح قیاسی، خلط بین کلام امام و فقیه از سوی روات». [۲۳]
الرافد فی علم الأصول، ج۱، ص۲۶۲۹
به نظر می رسد که علل و اسباب، فراتر از اینها باشد و می توان برخی از آن را چنین برشمرد: ۱) نسخ، ۲) از میان رفتن پاره ای قرائن، ۳) استنساخ و نحوه کتابت، ۴) وضع و جعل، ۵) اختلاف حالات مردم از نظر جهل و نسیان و مراتب و درجات، ۶) تفاوت شرایط زمانی و مکانی، ۷) احکام ولایی پیامبر(ص) و ائمه(ع)، ۸) نقل به معنا، ۹) تقیّه، ۱۰) تشریع تدریجی، ۱۱) از میان رفتن پاره ای احادیث، ۱۲) سوء فهم احادیث و روایات، ۱۳) تقطیع روایات، ۱۴) احادیث مدرج. ب. گردآوری و دسته بندی احادیث مختلف بر اساس اسباب و علل تعارض. ج. ضابطه مند ساختن اسباب اختلاف. بدین معنا که چگونه می توان ادعا کرد که علت اختلاف، این یا آن سبب بوده است. باید پس از استقرا و شناسایی علل تعارض، تطبیق آن بر نمونه ها و موارد، ضابطه دار و قانونمند شود. در مثل:راه شناسایی تقیّه در حدیث نشان داده شود؛ تفاوت هایی که از طریق استنساخ یا کتابت حاصل شده، بر اساس پژوهش در تاریخ کتابت عربی معلوم گردد؛ و…. د. قاعده مند ساختن راه حل ها و چگونگی علاج، بر پایه اسباب و علل و نمونه ها.بدین معنا که راه حل، بر پایه اسباب و علل ادعا شده طراحی شود و به صورت قاعده درآید. امید می رود که حوزویان،در این عرصه، پیشگام باشند و دست اندرکاران امر تعلیم و تعلّم در حوزه ها، بستر مناسب این پژوهشها را فراهم سازند. ۳ - پانویس
۴ - منبعپایگاه حوزه نت ردههای این صفحه : تعارض اخبار | حدیث شناسی
|